loading...

روزنوشت های یک کوآلا

Content extracted from http://raven1998.blog.ir/rss/?1738981814

بازدید : 665
يکشنبه 27 ارديبهشت 1399 زمان : 15:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روزنوشت های یک کوآلا

نمی‌دونم چطور شروع کنم به گفتنش واقعا سخت و عجیبه. اول از همه از مخابرات ناله کنم که اینترنتم قطعه و هرکاری کردم وصل نشده. مسئولین که رسیدگی نمی‌کنن و به خاطر همین هم کلی چیز که باید تعریف می‌کردم رو از دست دادم. الان هم یه گوشی گیر آوردم و دارم می‌نویسم تا فکر نکنین بی کوآلا شدین. اینترنتم که وصل شد برمی‌گردم :)

دوم اینکه زلزله‌‌‌ای عجیب زندگیم رو زیر و رو کرد و فکر کنم یکی از ده کاری که می‌خواستم قبل مرگم انجام بدم در شرف وقوعه... منظورم تجربه عشقه...

بذارین کامل تعریف کنم... یکی از دوستای خواهرم که دوستیشون به واسطه همکلاسی بودن دختراشونه، تصمیم می‌گیره باعث و بانی خیر بشه و منو به خونواده عموش معرفی می‌کنه و اونام استقبال می‌کنن چون خیلی سال پیش آشنایی مختصری داشتیم که با گذر زمان فراموش شده بود. نتیجه این که خواستگاری و مراسم‌های متعارف انجام شد و وسط همین سنتی بازی‌ها جرقه‌های علاقه زده شد. خودم که هیچ وقت باورم نمی‌شد اینطوری بخوام ازدواج کنم ولی...

فعلا تو مراحل آشنایی و تدارکات ازدواج هستیم و امیدوارم مشکلی پیش نیاد و با وجود سختی روزه‌ها، داره شیرین می‌گذره. واسم دعا کنین تا انتخابم درست باشه، ممنونم از همتون :)

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 234
  • بازدید سال : 414
  • بازدید کلی : 35104
  • کدهای اختصاصی